شهریور ۷

عکس از نیوشا حسینی

حتما شنیده اید وسعت پرواز ذهن قابل اندا زه گیری نیست .پرنده خیال آدمی بلندپرواز است و به هر جا می خواهد پر می کشد.این توانایی بشر دستمایهء بسیاری از اختراعات او بوده است.اما این گستردگی ذهن لوازمی میخواهد تا به سمت و سویی رود که سبب ,خلاقیت, مفید شود چرا که اگر زمام اختیار از دست بشر خارج شود از وسیله و مرکب به راهنما مبدل خواهد شد و چه بسا به آنجایی می رساند که او را از آرامش و کمال باز می دارد.

این مهارتی است که نیاز به آگاهی ،تمرین و ,تلاش, دارد. در مورد کودکان پرورش خلاقیت و رشد فکری و همزمان آشنایی با فضایلی که علاوه بر تقویت اعتماد نفس و عزت نفس ،آنان را در نگهداری از وجود ارزشمندشان یاری رساند امری است بسیار قابل توجه و مهم.این مهم نیازمند برنامه ریزی دقیق می باشد اما بسیار دست یافتنی و آسان است . صرف اوقاتی از روز با فرزندانمان ،هرچند کوتاه اما به صورتی فعال و هدفمند، کمک زیادی به ایجاد ارتباطی موثر توام با شور و نشاط و آرامش می نماید. این ,ارتباط, خصوصا در سنین پایین تر می تواند شامل بازی های ساده و ساختن کاردستی و یا کشیدن نقاشی باشد. دانشمندان تحقیقات کاملی در این خصوص ارایه داده اند که تاثیر شگرف این ارتباطات ساده را تایید میکنند.

عکس از نیوشا حسینی

فروردین ۱۸

نقابحتماٌ دیده اید در بعضی از نمایشها بازیگران نقاب به چهره می زنند تا نقش خود را به درستی ایفا نمایند.بینندگان میدانند که زیر این نقاب چهرهء دیگری قرار دارد اما به واسطهء هنر بازیگر، آنچنان مسحور نقاب میشوند که این حقیقت را به کلی نادیده می انگارند و نقاب را باور میکنند.
زمانی نه چندان دور ،داشتن نقاب در زندگی واقعی امری ناپسند محسوب می شد و خاص افرادی دون و ضعیف النفس بود.اما آیا امروزه کسی را می یابی که بی نقاب و راحت در انظار ظاهر شود؟البته که میتوان یافت اما به سختی.گویی همگی بازیگر شده ایم .بازیگرانی زبردست که در نقش خود غرق شده ایم و از اجرای بی نظیر خودآنچنان تحت تاثیر قرار گرفته ایم که نقش را بیش از خود باور کرده ایم و خود حقیقی مان را فراموش کرده ایم.البته به یک نقاب هم بسنده نمی کنیم و در هر موقعیتی نقابی متناسب با آن بر چهره می نهیم تا موجه به نظر برسیم!
اما اشکال این هنرمندی چیست؟اگر نخواهیم به پیامدهای گسترده و بیشمار آن در زندگی اجتماعی بپردازیم ،تنها تخریب درونی خود ما دلیل کافی برای رد این دیگرفریبی توام با خود فریبی است.داشتن نقاب بر چهره، مانع رسیدن نیازهای حقیقی مان به وجود ارزشمند درونیمان( که هرکس فراخور ذات خود گوهری در وجودش دارد) می شود.این آغاز خود- بیگانگی و پایان رشدی است که خداوند برایمان مقدر نموده است.دیگر نمی دانیم درستی و نادرستی هر کاری چیست چرا که نقاب ما تعیین کنندهء آن است نه خود ما.محبتمان را ابراز نمیکنیم چرا که در شاٌن نقاب ساختگیمان نیست .شادی نمی کنیم چرا که به شخصیت دروغین ما نمی آید!جالب اینجاست که از نقابهای دیگران هم میترسیم حتی وقتی می دانیم که خود واقعیشان چیست!عمری را بی رشد حقیقی می گذرانیم و تنها تلاشمان حفظ نقابهایی است که به ما تعلق ندارند.با خود مهربان نیستیم پس نمی توانیم با دیگران هم به محبت رفتار کنیم و تمام عمر گرفتار سوء تفاهمات بی اساس ،در رنج و عذابیم و غم انگیز تر اینکه، آنانی را که بتوانیم در این رنج شریک می کنیم.
شاید رها شدن از این شیوهء نادرست آسان نباشد. اما در کنار ما موجودات نازنینی قرار دارند که هنوز وارد این بازی های نابخردانه نشده اند.کودکان مثال بارزی از حقیقت وجودی انسان هستند.ازصمیمت و صداقت آنها هم می توان بهره جست هم می توان در حفظ این گوهر با ارزش با آنان همراه شد.گاهی در آموختن باید ها و نبایدها دچار لغزش میشویم و به جای یافتن راه به بیراهه می رویم.باید تفاوت سادگی و حماقت و درایت و دروغ را ابتدا خود بدانیم و سپس به فرزندانمان بیاموزیم.به جای پوشاندن نقاط ضعف خود به پذ یرفتن آنها و یافتن راهی جهت حل این مشکلات بپردازیم و این پویایی و حرکت رو به جلو را سر لوحهء خود در زندگی قرار دهیم…..